در ادامه این مطلب مجموعه ای از جملات و متن ها در مورد شب بیداری و بی خوابی شبانه را ارائه کرده ایم. با پرشین استار همراه باشید؛
هرچند نمیدانم..
خواب هایت را با که شریک میشوی..
اما هنــــــــوز
شـریک تمام بیخوابی های من تـویی…
*****
من در این بسترِ بی خوابیِ
راز نقشِ رویاییِ رخسارِ تو،
می جویم باز …
*****
متن شب بیداری غمگین
از خواب می ترسم
از بیداری ام بیزارم
بین خواب و بیداری ام حیرانم
*****
تمام ترسم از این است
که یک شب
بخواهی که به خوابم بیایی و من
همچنان به یادت
بیدار نشسته باشم
*****
نمی دانی نداشتنت شب ها
چه قدر بیشتر درد دارد
*****
تو کی بودی که غروبت شب ممتد ترانه س؟
پلکای بسته ی چشمات ‚ واسه بیداری بهانه س
رنگ صدات رنگ نگاه ما بود
صدای تو پناه واژه ها بود
*****
جان دلم
بی حوصله ام
و خواب به چشمانم نمی آید
منتظر دیدار آن چشم های روشنم
تا بار دیگر جان گیرم
*****
جان دلم
بی حوصله ام
و خواب به چشمانم نمی آید
منتظر دیدار آن چشم های روشنم
تا بار دیگر جان گیرم
*****
متن نوشته شب بیداری
روی دست
شب مانده ام!
دیگر حتی… خواب
هم مرا نمی برد!
*****
غم انگیز است….
شب از پهلویی به پهلوی دیگر شوی
ببینی تاریکی از جای خود
تکان نخورده است!
*****
اکنون کجایی
ای خود دیگر من ؟
آیا در این سکوت شب
بیداری ؟
*****
جیرجیرک ها یک کلمه بیشتر ندارند….
با همان یک کلمه هم بی شک
چیزی جز دوستت دارم نمی گویند؛
دیوانه که نیستند….
کدام حرف را می شود تا صبح بیدار ماند
و این همه تکرار کرد!
*****
می شمارد لحظه ها را ؛
گاه اما جای او
ساعت دیواری از تکرار
خوابش می برد
*****
یه شبایی هست
که دلتنگی به خستگی غلبه می کنه
و نتیجه اش میشه بی خوابی
*****
جملات سنگین شب بیداری
گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم
به غزل گریه ی هر روز به شب بیداری
*****
بیدار شو!
من تمام شب را
با لالایی عشق تو
بیدار مانده ام
بیدار شو!
*****
میان خواب و بیداری
شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران
نه در خوابم نه بیداری
*****
شب ها تا صبح بیداری را درد می کشم
*****
هیچ انسانی
بدون شب بخیر
تا صبح بیدار نمانده
اما گاهی انسان‌ها
بـه یاد یک شب بخیر
سالها بیداری می کشند
نرگس حریری
*****
متن بی خوابی برای استوری
بیخوابی آدمو اذیت نمیکنہ،
فکر اون آدم پستی ک باعث بیخوابیت شدہ،
اما خودش راحت گرفتہ خوابیدہ آدمو روانی میکنہ!
*****
نیمه شب بود و غمی تازه نفس
ره خوابم زد و ماندم بیدار
ریخت از پرتو لرزنده ی شمع
سایه ی دسته گلی بر دیوار…
